در خانه ای دورافتاده و رو به زوال در دامنه ی کوه کانچنجونگا، قاضی پیر و کج خلقی زندگی می کند که می-خواهد تا زمان رسیدن نوه اش، سای[که به تازگی پدر و مادرش را از دست داده]در آرامش و سکوت بازنشسته شود. آشپز پرحرف قاضی، از سای مراقبت می کند اما بیشتر ذهن او را پسرش، بیجو به خود مشغول کرده است. بیجو به شکل غیرقانونی در نیویورک زندگی می کند و دائما در حال تغییر شغل خود از رستورانی به رستوران دیگر است. وقتی که شورش نپالی ها در کوهستان، رابطه ی عاشقانه و تازه شکل گرفته ی سای با معلم نپالی جذابش را مورد تهدید قرار می دهد و زندگی شان را درگیر آشوب و هرج و مرج می سازد، این دو مجبور می شوند تا با ارزش ها و علایق متضاد یکدیگر رو به رو شوند. هنگامی که کشور وارد جنگی داخلی می شود، آشپز شاهد این است که تمام سلسله مراتب و تشکیلات، به هم می ریزد و واژگون می شود. قاضی باید گذشته اش و نقش خود در این دنیای با امیال و آرزو های متناقض را مورد بازنگری قرار دهد. هر لحظه در این دنیا ممکن است با امید و یا خیانت سپری شود. رمان میراث گمشدگی، دومین و مورد انتظارترین کتاب دسای، و رمانی عمیق و پراحساس است که همه ی توقعات از نویسنده اش را به خوبی برآورده می سازد.