اين کتاب کنکاشي شگفت‌انگيز و آموزنده در زندگي 21 کارآفرين ايراني و کشف 100 ناگفته اثربخش زندگيشان است. نويسنده کتاب رقص عقاب ها با موضوع ناگفته هاي ثروت آفرينان برتر ايران، به عنوان يک کار آفرين ايراني اميدوار است اين کتاب نتايج خوبي در رشد کار آفريني و باروري خلاقيت جوانان داشته باشد.در معرفي اين کتاب آمده است: «انسان‌ها همه سخت‌گيرند، اما انسان بزرگ به خود سخت مي‌گيرد، انسان حقير به ديگران. از پيوستن شما به صف جنگجويان تغيير سرنوشت خوشحالم. اين کتاب ويژه انسان‌هاي متفاوت است، کساني که مي‌خواهند بر پايه شايستگي‌هايشان زندگي کنند و ثروت‌آفرين باشند، مي‌خواهند فردي مولد و موثر براي خود، خانواده و جامعه باشند؛ کساني که به دنبال يافتن الگوهاي «توانستن» هستند؛ کساني که خود را لايق بهترين‌ها مي‌دانند و براي تحقق آن استوار ايستاده‌اند.»«رقص عقابها» که با مقدمه رييس دانشکده کارآفريني دانشگاه تهران همراه شده لوح زرين دومين جشنواره ستاره هاي فن آوري کشور را دريافت کرده است. فيلم «رقص عقابها» که شامل گفتگو با ستارگان واقعي اين کتاب است نيز امسال با قيمت 4 هزار تومان منتشر شده است.کتاب «رقص عقابها» اولين رمان آموزش مديريت در کشور است که با استفاده از حوادث واقعي زندگي 5 برندساز ايراني توانسته است به آموزش غير مستقيم بپردازد. بهروز فروتن «بنيان گذار و مؤسس محصولات غذائي بهروز»، ظهيري «بنيان گذار و مؤسس محصولات غذائي مهرام»، جهانگيري «بنيان گذار و مؤسس کارخانه کندلوس و هگزان سيمين»، بابک بختيار «بنيان گذار و مؤسس آيس پک و سال سال» و شهرام فخار«مبتکر غذاهاي بدون روغن در ايران و مؤسس رستوران هاي زنجيره اي پدر خوب»، کار آفريناني هستند که خاطرات و تجربياتشان در راستاي آموزش کار آفريني در اين کتاب به تحرير آمده است.در اين کتاب خواننده با موضوعاتي چون «چگونه با 300 ميليون بدهي آيس پک را ساختم؟ چه حادثه اي دانشجوي معلمي را بر مسند مهرام نشاند؟ نصيحتي که ورشکسته اي را مالک بهروز کرد؟ چه تفاوتي پدر خوب را سرآمد فست فودهاي کشور کرد؟ از جمع آوري بشکه تا تاسيس کارخانجات هگزان شيمي؟» آشنا مي شود.در بخشي از اين کتاب مي خوانيم: «... فريد روي تختش نشسته بود و از ضرري که بابت شرکتش خورده يود، از اوضاع کشور که استعداد او را کشف نمي کرد و شکست عشقي اش براي پيرمرد صحبت مي کرد. پيرمرد رو به فريد کرد و پرسيد: «براي بيرون رفتن از اين حال و روز چه برنامه اي داري؟» «برنامه؟ هه! فايده اي نداره. من اين همه کار کردم الان اينجام... تو اين مملکتِ... لعنت بر شيطون. اينجا مگه ميشه کار کرد، برنامه ريزي کرد؟». پيرمرد که شبيه مديران کارکشته رفتار مي کرد لبخندي زد و گفت: «من هم يه روزي مثل تو ...»...» فهرست: مقدمه رياست دانشکده کارآفريني دانشگاه تهران مقدمه مولف مديريت بحران تفاوت آرزو و هدف پرورش اهداف ساختار اهداف برنامه ريزي و هرم معکوس زمينه اهداف
سبد خرید
