دوره گردی دارویی به خلیفه می دهد که اگر بو کند و کلمه ی رمز "موتابور" را بگوید به شکل هر جانوری که دلش بخواهد در می آید به شرط آنکه نخندد ؛ و گرنه دیگر به شکل آدم بر نمی گردد. خلیفه و وزیرش دستور دوره گرد را انجام می دهند ، اما در میانه ی کار می خندند و کلمه ی رمز را از یاد می برند. به خرابه ای می روند و در آنجا جغدی را می بینند که او نیز جادو شده است. جغد از آن ها می خواهد که یکی شان با او ازدواج کند تا به آن ها کمک کند. خلیفه به او قول ازدواج می دهد. سپس جادوگری به خرابه می آید و کلمه ی رمز را می گوید. هر سه ی آن ها نجات می یابند و جغد نیز به شکل دختری زیبا در می آید.