بسیاری از آنچه در این متون درباره سلیمان آمده مستقیما از قرآن سرچشمه گرفته و برخی به عنوان اسرائیلیات وارد تفاسیر شده است و شعرا با تصرف های شاعرانه، بسیاری از آن ها را در شعر خویش بکار گرفته اند. اگرچه آنچه در شعر و ادب فارسی در باب سلیمان ذکر ده غالبا مأخوذ از قرآن است ولی شعرا در مواردی نیز تحت تأثیر قصص و تفاسیر بوده اند؛ برای نمونه ماجرای انگشتری سلیمان که در قرآن و تورات سخنی از آن در میان نیست ولی بخشی از بهترین اشعاری که درباره سلیمان سروده شده به موضوع انگشتری او، گم شدنش و نشستن دیو بر تخت سلیمان و پادشاه کردن دیو با آن مربوط می شود. البته در کتب قصص، تاریخ و تفسیر، حکایات بی شماری در مورد سلیمان هست که در ادبیات اثری از آن به چشم نمی خورد نظیر بسیاری از مواردی که به عنوان نمونه های قضاوت کردن سلیمان و نمودن عدل او درین متون آمده است.