داستان پنج فصل با نام دارد و توسط شخصیت اصلی بدون نام آن روایت می شود. زمان داستان سال های پیش و پس از جنگ دوم جهانی و مکان رخداد های اصلی آن کشور چک اسلواکی سابق و چک کنونی است. راوی در شروع داستان کارش را به عنوان خدمتکار هتل شروع می کند. طنز جالب توجه هرابال که یکی از مشخصه های آثار اوست، از همان نخستین جملات خود نمایی می کند. رئیس هتل در شروع کار گوش راوی را می پیچاند و به او تذکر می دهد که نه باید چیزی ببیند و نه چیزی بشنود و از او می خواهد که جمله اش را تکرار کند. بعد از تکرار این جمله رئیس گوش دیگر او را در دست می گیرد و می پیچاند و دستور می دهد که او در عین حال باید چشم و گوشش باز باشد. راوی با حیرت جمله ی دوم را هم تکرار و سپس کارش را در هتل آغاز می کند. من خدمتکار شاه انگلیس بودم داستانی شلوغ و پر ماجراست و نکات ریز و درشت جالب فراوانی دارد.