پدر، پسر و وکیل، مثلثی مردانه را حول جنایتی ناجوان مردانه تشکیل می دهند. نقشه هایی که هر یک در این بین پیاده می کنند ترکیبی چندگانه است از مقاصد متفاوت و احساسات متناقضی از عشق و نفرت که به یکدیگر دارند. آرمان امیری، چندین سال است که در حوزه ی سیاسی و اجتماعی روزنامه نگاری و وبلاگ نویسی می کند. به همین خاطر، ردپای تاریخ معاصر ایران در رمان او نقش پررنگی دارد. راز روابط پیچیده ی این بازی های مردانه، در سایه ی سنگین مجادلات نسل های پیشین است که از پس تاریخ بر نسل امروز سنگینی می کند. میراثی تاریخی که هر یک از شخصیت های رمان به نوعی با آن درگیر است و به شیوه ی خود با آن مواجه می شود. سیمای نقش آفرینان این تاریخ پرمجادله تماما مردانه به نظر می رسد، اما اگر جای خالی بین سطرها را با تصویر نیمه پنهان زنان پر نکنیم، راز جنایت هیچ گاه کشف نخواهد شد.