به سبد افزوده شد

مشاهده سبد خرید

کتاب روان شناسی شناختی Psychology of Human Behavior

ناشر: آکادمیک

گروه بندی: روانشناسی

موجودنیست!
  • قطع: رقعی
  • نوع جلد: شومیز
  • تعداد صفحه: 212
  • شابک: 9786227200744
  • نوبت چاپ: 1
  • سال چاپ : 1399
  • کد محصول: 45287
  • بازدید: 588 بار
  • تاریخ آپدیت: ۱۴ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۴۷

معرفی کتاب روان شناسی شناختی

روانشناسی شناختی علمی است که به مطالعه ی فرایندهای پردازش اطلاعات در ذهن از قبیل توجه، ادراک، حافظه، زبان، حل مسئله، خلاقیت و استدلال می پردازد. روانشناسی شناختی همانند دیدگاه روانکاوی متوجه فرایندهای درونی است. اما در این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال، نیازها، و انگیزش تأکید شود بر اینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب و تفسیر می کنند و آنها را در حل مشکلات به کار می گیرند تأکید می شود. بر خلاف روانکاوی تکیه گاه شناختی نه بر انگیزش ها و احساسات و تعارضات نهفته بلکه بر فرایندهای ذهنی است که از آنها آگاهیم یا به راحتی می توانیم از آنها مطلع شویم. این رویکرد در تقابل با نظریه های یادگیری قرار می گیرد که محیط بیرونی را علت اساسی رفتار به­ شمار می آورند. اصولا دیدگاه شناختی به افکار و شیوه های حل مسئله کنونی توجه دارد تا تاریخچه شخصی. در این دیدگاه روابط بین هیجان ها، انگیزش ها و فرایندهای شناختی و در نتیجه همپوشی میان دیدگاه شناختی و دیگر رویکردها نیز آشکار می شود. مانند همه جنبش ها در روانشناسی، روانشناسی شناختی یک شبه ظهور نکرد. بسیاری از جنبه های آن بوسیله کارهای دیگران پیش بینی شده بود. گفته شده است که روانشناسی روان شناختی هم جدیدترین و هم قدیمی ترین رشته در تاریخ این موضوع است. این گفته بدان معناست که علاقه به هوشیاری در نخستین روزهای حیات روانشناسی حتی پیش از آنکه به صورت یک علم رسمی در آید، امری بدیهی بوده است. در نوشته های فیلسوفان یونانی یعنی افلاطون و ارسطو به فرآیندهای شناختی اشاره شده است، چنانکه در نظریه های تجربه گرایان و تداعی­گرایان انگلیسی نیز چنین بوده است. وقتی که روان شناسی به صورت یک رشته علمی جداگانه در آمد توجه به آن بر هوشیاری باقی ماند. ویلهم رونت به دلیل تاکیدش بر فعالیت خلاق ذهن یکی از پیشروان روانشناسی شناختی است. ساخت­گرایان و کارکردگرایان با هوشیاری سروکار داشتند که یکی از آنها عناصر هوشیاری و دیگری کارکردهای آن را مطالعه کرد. رفتار گرایی یک تغییر بنیادی در روان شناسی ایجاد کرد بدین معنا که هوشیاری را تقریبا به مدت 50 سال از این رشته بیرون راند. بازگشت به هوشیاری، آغاز رسمی جنبش روان شناسی شناختی را می توان در سال های دهه 1950 ردیابی کرد. هر چند نشانه های آن در سال های دهه 1930 به چشم می خورد. ای . آر . گاتری روان شناس رفتارگرا با اظهار تاسف در مورد الگوی ماشینی روان شناسی اظهار داشت که روان شناسی باید محرک را به صورت امور ادراکی یا شناختی توصیف کنند. تولمن با رفتار گرایی هدفمندش موجب شد که اهمیت متغیرهای شناختی به مقدار زیاد شناخته شود. تاکید او بر استفاده از نقشه شناختی، نسبت دادن هدف به حیوانات همگی در جهت کاهش رویکرد محرک - پاسخ در رفتار گرایی و افزایش علاقه نسبت به عوامل شناختی خدمت کرد. روان شناسی گشتالت با تاکید بر سازمان، ساخت، روابط، نقش فعال آزمودنی و نقش مهمی که ادراک در یادگیری و حافظه ایفا می کند، بر جنبش شناختی نفوذ داشته است. یکی دیگر از پیش بینی کنندگان جنبش شناختی ژان پیاژه روان شناس سوئیسی است. نظریه او درباره رشد کودک بر حسب مراحل شناختی تدوین شده است. از سوی دیگر تاثیر روح زمان در حال تغییر در فیزیک را بر ظهور روان شناسی شناختی نباید از نظر دور داشت. رد کردن عینیت و ماشین گونه بودن موضوع علم و به رسمیت شناختن ذهنی بودن آن از طرف فیزیکدانان نقش حیاتی تجربه هشیار را در کسب دانش درباره جهان از نو احیا کرد. انقلاب در فیزیک دلیل نیرومندی برای پذیرش هوشیاری به عنوان بخش اساسی موضوع علم روانشناسی بود. اگر چه روان شناسی علمی حدود نیم قرن در برابر الگوی فیزیک نوین مقاومت کرد و با تلقی کردن خود به عنوان علم عینی رفتار به یک الگوی علمی منسوخ وفادار ماند اما سرانجام به روح زمان پاسخ داد و با پذیرش مجدد فرآیندهای شناختی شکل خود را به قدر کافی تعدیل کرد.