امروزه هرگاه اصطلاح «غنایی» را به کار می بریم، معمولا«کلام موجود در آواز یا ترانه» را در نظر داریم. بسیاری از واژه نامه های موجود،مفهوم این اصطلاح را به دو صورت بیان می کنند: 1. شعر کوتاهی که بیانگر اندیشه ها و احساسات شخصی شاعر است. 2. اثری که سروده شده است تا از آن آوازی و ترانه ای ساخته شود. تصور غالب در فرهنگ امروز آن است که هم شاعر غنایی سرا و هم ترانه سرا،هر دو،از این لحاظ که عمیق ترین و خصوصی ترین احساسات خود را بیان می کنند،همانند یکدیگرند. در هر دو تعریف اصطلاح«غنایی»ویژگی های مشترک معینی وجود دارد: اثر غنایی،کلام موجز و مختصری است که ماهیت گوینده را که شخص یا شخصیتی است، به تصویر می کشد و احساسات فردی او را بیان می کند.تعریف نخست بر ماهیت فردی گونه غنایی که به بیان احساس شخصی توجه دارد، تاکید می کند. در حالی که تعریف دوم به سبب پیوند با موسیقی و کارکرد عام آن، به ویژگی چند فاعلی به واسطه احساساتی اوج گرفته و عواطفی اصیل و واقعی به وجود می آیند که به صورت نوعی آگاهی معمولا کوتاه که در یک لحظه نیرو گرفته است، به ظهور می رسند...نویسنده در این اثر به شیوه ای علمی و با تکیه بر مدارک و مستندات موجود، به بررسی سیر تحول «شعر غنایی» در ادبیات غرب می پردازد.