یکی از بزرگترین روایتگران معاصر، درست در آغاز هزارهی سوم، رمانی را نوشت و منتشر کرد که فریاد زنده بودن ادبیات و هنر را میشد در سطر به سطر آن، خواند و برای دیگران بازگو کرد. کتاب «اصلاحات» حکایت وجود انسان در دل عمیقترین و پیچیدهترین وضعیتهاییست که تاکنون در آن قرار داشته و این شاخصههای دوران مدرن و پستمدرن، یعنی ازهمگسیختگی ارزشها، حقایق، معناها و جسم و روان انسان را با دقت نظر موشکافانهای روایت کرده است. «جاناتان فرنزن» از آخرین مومنان به حقیقت و زیبایی در دوران ماست که علیه همهی چیزهایی که اصالت، زیبایی و واقعیت وجودی اکنون و گذشته را از انسان سلب کردهاند، برآشوبیده است. خواندن «اصلاحات» فرنزن نیز مانند دیگر آثار او ضربههای مهلکی به وجدان دور شده از معنای تکتک ما میزند و همهی فریبهایی که خوردهایم، دادهایم و به خوردمان دادهاند را در قالب داستان خانوادهای که پس از دورزمانی دوری آمدهاند تا کنار هم باشند، روایت میکند. خواندن «اصلاحات» فهم الزام نیاز به خشمیست که باید درون ما شعلهور شود تا شاید بتوانیم برای رهایی از منجلاب زیستن در دروغینترین وضعیت تاریخ بشر، کاری کنیم. اصلاحات جاناتان فرنزن را میتوان به امید احساس شرم و خشمی خواند که از سر ایمان به وجود و اهمیت چیزهای حقیقی، اصیل، زیبا و شریف، باید سربرآورند و شعلهور شوند.