در معنادرمانی و وجودگرایی، دکتر فرانکل اصلیترین مقالههای خود را که موجب اعتبار جهانی برای او شده است ارائه میدهد. او که هراس و وحشت اردوگاههای نازی را با همهی وجودش احساس کرده است ،معنادرمانی در واقع پاسخ او به نیازی است که برای حفظ زندگی پیدا کرده . او بر اساس تجربههای خود نظریهای از درون انسان را که همانا تقلای او برای آزادی از طریق رنج و پادزهری در مقابل پوچانگاری و دستیابی به نیروی مثبتاندیشی علیه احساس بیهودگی یعنی اصلیترین عامل روان رنجوری دنیای معاصر است ،اراده داده است. کار مهم دکتر فرانکل در واقع سنگبنای سومین مکتب رواندرمانی وین است که از زمانی که نخستین اثر پیشگام فروید و آدلر در رواندرمانی مطرح شدند ،کمکهای شایان توجهی به آن کرده است.