پسر جوانی به نام امیر که دیگر از روزمرگی ها و دویدن ها و نرسیدن هایش خسته شده است، پس از دیدن دختری شبیه به معشوقه ی هفت سال پیشش، تمام خاطرات گذشته برایش زنده می شود و او را وادار به پیدا کردن سارا و به دنبال آن پیدا کردن خودش می کند. او در دوران دانشکده چندین بار عشقش را به سارا ابراز کرده و او هر بار این جمله را تکرار کرده بود: عشقت را با عمل ثابت کن! حالا امیر بعد از هفت سال به شهرهای گوناگون سفر می کند و با ثبت تمام لحظه ها با دوربینش در پی این است که سند عشقش را به دست سارا برساند. امیر در این بین دوستان هم دانشگاهی اش را نیز ملاقات می کند. دوستانی که هریک به نوبه ی خود در غمی بزرگ گرفتار شده اند و با دیدن امیر کمی آرام می گیرند.