بنا به گفته (بهزاد فراهانی) این کتاب درباره آدمهای مرموزی است که کشیدهی سیلی روزگار، گونههای آن ها را از کبودی گذرانده و بنفش کرده است. کارگردان و نمایش دنیای دیوانه دیوانه دیوانه همزمان با آغاز اجرای این نمایش گفت: آدم هایی این نمایش، شخصیت های پریشان خاطر و زیبایی هستند که به طیف های گوناگون جامعه تعلق دارند. وی فضای این نمایش را مشابه فضای آثار (چخوف) دانست و توضیح داد: خستگی و آشفتگی بر کل فضای نمایش حاکم است و آدمهای آن، در آرزوی رهایی از این وضعیت هستند. فراهانی با تشریح تجربیات شخصیاش از آموزش افراد روان پریش گفت: طی این سال ها همواره نوستالژی پرداختن به این آدمها را داشتم، آدمهایی که دیوانه نیستند بلکه روان پریش هستند و در بسیاری از موراد حتی سواد روانشناسی آن ها از دانشیارانی که در آرامسایشگاه از آن ها مراقبت میکردند، بیشتر است و...