به عنوان شکلی از قدرت، انقیاد متناقض است. تحت سلطه قدرتی بیرونی از خود، شکلی آشنا و دردناک است که قدرت به خود می گیرد. با این حال، شکلگیری فرد بهعنوان یک سوژه، به همان قدرت وابسته است، این کاملا چیز دیگری است. اگر به پیروی از فوکو، قدرت را بهعنوان شکلدهنده سوژه نیز بدانیم، همان شرط وجود و مسیر میل آن را فراهم میکند. قدرت صرفا چیزی نیست که ما برای وجود خود به آن وابسته ایم، بلکه آن چیزی است که بازتاب را نیز شکل می دهد. این کتاب "زیست روانی قدرت" چالش برانگیز و شفاف با تکیه بر هگل، نیچه، فروید، فوکو و آلتوسر، نظریهای درباره شکلگیری سوژه ارائه میکند که تأثیرات روانی قدرت اجتماعی را به صورت دوسویه روشن میکند. اگر هگل و نیچه را جدی بگیریم، «زندگی درونی» آگاهی و در واقع وجدان، نه تنها توسط قدرت ساخته میشود، بلکه به یکی از راههایی تبدیل میشود که در آن قدرت در ذهنیت لنگر می اندازد. نویسنده به شیوه ای که در آن زندگی روانی توسط عملکرد اجتماعی قدرت ایجاد می شود، و اینکه چگونه آن عملیات اجتماعی قدرت توسط روانی که تولید می کند، پنهان و تقویت می شود، می پردازد. قدرت دیگر به عنوان «درونی» توسط یک سوژه موجود درک نمی شود، اما سوژه به عنوان یک اثر دوسوگرایانه قدرت ایجاد می شود، اثری که از طریق عملکرد وجدان صحنه سازی می شود.