یکی از عوامل مهم در مبحث اخلاق بحث هیجان است. از منظر سارتر خشم، شادی، اندوه، ترس و میل از جمله عواطف انسانی هستند که به گمان بسیاری برما چیره می شوند. به نظر می رسد که ما تسلیم موج خشم یا اندوه می شویم، به گریه یا خنده می افتیم و باید این ناتوانی را در خود بپذیریم و یا تحمل کنیم. ( سارتر ) در طرح نظریه ای درباره عواطف، این ناتوانی در نظارت را رد کرده است. از نظر او نه فقط عاطفه دارای معنا نیست و نمی تواند به پدیداری جسمانی و رها از نظارت بخردانه کاهش یابد، نقشی مهم در کردار انسانی دارد و در طرح اندازی انسان به کار می آید. شکل بروز شدید عواطف نظارت شده رو به سوی هدفی دارد. آن چه می توان در نظر داشت این است که اخلاق در گذشته به اشکال گوناگون مورد بررسی قرار می گرفت و این نوع اخلاق ها هر چه بود شامل معیارها و شاخصه های مشخصی بود. چنان که می دانیم سارتر ناقد اخلاق کلاسیک است و...