نظریه های اجتماعی چارچوب های تحلیلی یا پارادایم هایی هستند که برای مطالعه و تفسیر پدیده های اجتماعی به کار می روند. ابزاری که توسط دانشمندان علوم اجتماعی استفاده میشود، نظریههای اجتماعی به بحثهای تاریخی درباره اعتبار و پایایی روششناسیهای مختلف (مانند پوزیتیویسم و ضد پوزیتیویسم)، اولویت ساختار یا عاملیت، و همچنین رابطه بین احتمال و ضرورت مربوط میشوند. نظریه اجتماعی در ماهیت غیررسمی، یا نویسندگی مبتنی بر خارج از علوم اجتماعی و سیاسی آکادمیک، ممکن است به عنوان «نقد اجتماعی» یا «تفسیر اجتماعی» یا «نقد فرهنگی» نامیده شود و ممکن است با پژوهشهای رسمی فرهنگی و ادبی مرتبط باشد. روشنگری قرن هجدهم شاهد تولد دورانی بود که مشروعیت را نه از گذشته بلکه از آینده می جست. دیگر انسانها از اقتدار سنت استفاده نمیکنند. در عوض، جوامع مدرن در حال ظهور در غرب خود را با موفقیت خود در افزایش کنترل انسان بر جهان از طریق اعمال دانش علمی توجیه کردند. از زمانی که این مفهوم از مدرنیته تدوین شد، بحث های شدیدی را برانگیخت . در این مقدمه تاریخی گسترده بر نظریه اجتماعی، الکس کالینیکوس مناقشات بر سر مدرنیته را بررسی می کند و ارتباط بین نظریه اجتماعی و فلسفه مدرن، اقتصاد سیاسی و زیست شناسی تکاملی را بررسی می کند. او درمانهای روشن و قابلدسترسی از اندیشههای مونتسکیو، آدام اسمیت و روشنگری اسکاتلندی، هگل، مارکس، توکویل، ماستر، گوبینو، داروین، اسپنسر، کائوتسکی، نیچه، دورکیم، وبر، زیمل، فروید، لوکاچ، گرامشی، هایدگر ارائه میکند. او کتاب را با بررسی آراء کینز، هایک، پارسونز، مکتب فرانکفورت، لوی استروس، آلتوسر، فوکو، هابرماس و بوردیو، و با همچنین با بررسی وضعیت تفکر اجتماعی معاصر به پایان می رسد .