کتاب پیش رو ماجرایی فراتر از یک داستان ساده را روایت می کند، ماجرایی که قهرمان آن یک مرد فراری از تیمارستان است؛ مردی که شاید رویاهایش و دنیای به نظر آشفته ای که دیگران گمان می کردند آن را رویت می کند پایش را به جایی این چنینی گشود؛ دنیایی که شخصیت اصلی با آن رو به رو است، دنیایی است با قوانین خاص و ویژه ی خود که تلاش برای اثبات آن ها و ادراک شان کار مرد را به جنون کشاند و شوق کشف سر آن چه در این دنیا نهفته است او را به فرار از تیمارستان ترغیب کرد. حال او در موقعیتی قرار دارد بسیار متفاوت از آن چه که در تیمارستان تجربه کرده، او اکنون باید ذهنی باز داشته باشد و رفته رفته از قدرت بالای قصد آگاه شود، مرد اینک در دنیایی حضور دارد که هم چون رویایی رنگی است، رویایی که به نظر هیچ قاعده و قانونی ندارد و او باید به تدریج با حقیقت آن آشنا شود. او که مش ماشالا نام دارد به این قضیه پی می برد که اگر چیزهایی که در ذهنش وجود دارد تغییر نکند جهان بیرون او هم تغییر نخواهد کرد؛ مرد در راه ایجاد تغییرات با فرد یوگی که در حال مراقبه است مواجه می شود و برای کشف حقیقت از او سوالاتی را می پرسد.