فلسفه تحلیلی با رویکردهای مختلفی معرفی می شود. بهترین رویکرد شاید این باشد که فلسفه تحلیلی را در قالب یک جریان فلسفی پویا بر اساس ویژگی های خاص تاریخی اش (زمان شکل گیری و شخصیت های فلسفی آغازگر، حلقات میانی و تحولات محتوایی و روش شناختی و...) تعریف کنیم؛ جریانی که با فیلسوفانی همچون فرگه، راسل، مور و ویتگنشتاین در اواخر سده نوزده و اوایل سده بیستم آغاز شده، مراحلی را پشت سر نهاده و امروزه روح حاکم بر بسیاری از شاخه های تازه استقلال یافته» همچون متافیزیک، معرفت شناسی، فلسفه ذهن، فلسفه منطق، فلسفه دین و ... است. کتاب حاضر حاوی ترجمه دو مقاله است که هریک از منظری خاص به معرفی کلی فلسفه تحلیلی (با تأکید بر برخی شاخه های آن پرداخته اند. مقاله نخست از جان سرل و مقاله دوم از ویلیامز است که به نوعی مکمل مقاله سرل است.