در دوران جنگ 1812 میلادی، یک افسر نیروی دریایی روسی به نام الیم همراه با پنج ملوان دیگر در کرانه های هلند گرفتار طوفان می شوند و پس از نجات خود از دریای مواج به خانه ی پیرمردی هلندی پناه می برند. جوان بیست و پنج ساله ای که تا امروز در میان آب ها زندگی کرده و جوانی را در جنگ و سختی گذرانده، اکنون در اتاقی گرم، با وجود شام خوب، شراب کهنه، میزبانی مهربان و دختری دلربا احساس شادی و شعف می کند. میزبان آن ها که در هلند اولین سازنده ی ماهوت است با پناه دادن ملوانان در اتاقی جداگانه و پذیرش الیم به عنوان یکی از افراد خانواده، قول رساندن آن ها به خانه ی چوبی شان در دریا را پس از یافتن فرصتی مناسب می دهد. الیم که از همان لحظات اول دیدار با این خانواده به دختر زیبای صاحبخانه، ژان، علاقه مند شده است، از فرصت پیش آمده استفاده می کند و باب آشنایی با او را می گشاید. با گذر زمان عشق و وابستگی عمیقی میان افسر جوان و ژان شکل می گیرد. این درحالی است که الیم بالاخره باید به وطنش بازگردد.