انگیزه اصلی نگارش این کتاب تلاش برای رفع نواقص و کاستیهای شیوههای پیشین نوازندگی تار بوده است. این کاستی به ویژه در روش انگشت گذاری رایج دیده میشود –روشی که نگارنده آن را شیوه «سه انگشتی» مینامد. در این شیوه از نوازندگی تار و سهتار، از انگشت چهارم به صورت سیستماتیک و مدون استفاده نمیشود و نوازنده بیشترین توانایی و قابلیت جسمی خود را در نوازندگی به کار نمیگیرد. به این اعتبار در عمل، از بسیاری از ظرفیتهای نوازندگی نه محروم که کمبهره میماند. از طرفی دیگر، فشار وارد شده به عضلات و تاندونهای دست در این شیوه در اغلب وقتها به ناراحتی و آسیبدیدگی میانجامد. همچنین از معایب دیگر شیوه رایج ضعف در اجرای مبناهای مختلف دستگاهها، آوازها و تونالیتهها و عدم تسلط کافی در اجرای انواع فواصل منفصل (اجرای پرشها) است از آنجا که شیوه آموزش و نوازندگی فعلی تار و سه تار بسیار نزدیک است میتوان با ملاحظاتی از روش پیشنهادی این کتاب در نوازندگی سهتار نیز بهره برد.