داستان حاضر، روایت عاشقانهای است از سرگذشت دو خواهر .سوزان و ساغر پس از جدایی از پدر و مادرشان روزگار سختی را پشت سر میگذارند. مجید، پسر همسایه به سوزان علاقه دارد و همواره در صدد است تا عشق و محبت او را به خود جلب کند .او همچنین معلم ساغر، است و همواره در منزل آنها رفت و آمد دارد .((تارا)) شخصیت دیگر داستان، دختری است که انحراف اخلاقی دارد و از طرفی دلبسته مجید است و سرانجام با او رابطهای دوستانه برقرار میسازد. مجید به رغم دوستی با تارا همچنان آرزو دارد با سوزان ازدواج کند، اما سوزان پس از اطلاع از ماجرای مجید و تارا با ((فرشید)) پسرخالهاش ازدواج میکند .با این همه، مجید از سوزان دست برنمیدارد و ...