دانش های امروزی، خاصه دانش سیاست، دیرگاهی است که از مرحله پرسش درباب «چیستی» عبور کردهاند و تاکیدشان بر پرسش های معطوف به «چگونگی» است. این تحول در پرسش، شیوه های پژوهشی پیشین را ناکارآمد کرده و تناسب پیشین میان مسئله و روش های حل مسئله را به هم زده است. این کتاب در زمره نخستین تکاپو های دانشگاهی برای چیره شدن بر مشکلات پژوهشی جدید و کنار زدن روش های ناکارآمد است. به همین علت، تاکیدش را بر پژوهشگری در مقطع کارشناسی گذاشته اما در این مقطع متوقف نشده است. ویژگی درخشان این کتاب، تلفیق هوشمندانه «روش ها» و « انگارههای روایی» است که معمولا مرزهای آنها در علوم انسانی ناپیداست. نتیجه ای که قرار است خواندن این کتاب عاید دانشجویان علوم سیاسی کند این است: شناسایی موانعی که سر راه شناخت بازیگران و نهادهای جهان سیاست وجود دارد.