عبدالرضا فریدزاده با وجود اینکه در کارنامه کاری خود قبل از هر چیز معلم آموزش و پرورش به شمار میرود اما در صحنه فعالیتهای جنبی خود حضور جدی و پرشور در صحنه هنر نمایش را به ثبت رسانده است. او از سال ۱۳۵۵ وارد دانشکده هنرهای دراماتیک میشود و از همان موقع نوشتن و کارگردانی نمایشهای خیابانی و صحنهای و اجرا در جنوب شهر تهران با مضامین اجتماعی را نیز شروع میکند. فعالیتهای وی در این زمنیه تا به امروز نیز ادامه یافته است که آخرینش را باید کتاب «کارگاه تئاتر» به شمار آورد. او در این کتاب با استعانت از خاطرات و تجربیاتی که از دو سال حضور در کارگاه بازیگری حسین نصر و کلاس آموزشی حمید سمندریان در دانشگاه به دست آورده است برای عموم مخاطبانی که در سنین نوجوانی و جوانی بوده و علاقهمند به هنر نمایش هستند، به تدوین دروس آموزشی برای هنرجویان پرداخته است. در این بخش از این کتاب و فصول آن، هنرجو رفته رفته میتواند با آنچه که او را به عنوان یک فعال تئاتر با جامعه پیوند میدهد، آشنا شده و چگونگی ساختاردهی به توانمندیهای فردی برای خلق و باروری بیان هنری و نیز تربیت قوای جسمی برای خلق اثر هنری قابل درک توسط جامعه را نیز به صورت منظم میآموزد. فریدزاده در این قسمت از کتاب که به طور کلی آن را «فن بیان» نام گذاشته است به سراغ آموزش گام به گام عنصری رفته که هنرجوی تئاتر با استفاده از آن میتواند تماشاچی را مسخر خود کند. او در ابتدا پس از تشریح ساختمان حنجره و نیازمندی بازیگر به چگونگی استفاده از آن، به صورت عملی به مرور تمرینهایی پرداخته که هنرجو با استفاده از آن میتواند فنون مرتبط با تنفس و نیز ادای اصوات، تکرار اصوات و تلفیق آنها را تمرین کند. نگاه تلفیقی تئوریک و کارگاهی فریدزاده به دایره اصوات و کنترل میزان صدا، بلندی و کوتاهی آن و چگونگی در اختیار گرفتنش به همراه تمرینهای متعدد برای این مسئله، از مهمترین موضوعاتی است که در بخش پایانی این فصل از کتاب مورد توجه نگارنده قرار گرفته است. بخش دوم از این کتاب به سراغ آموزش کارگاهی نمایشنامهنویسی رفته و پس از توصیف موقعیت نمایشنامه و عناصر موثر در شکلدهی به آن، اصول نگارش نمایشنامه و اقتضائات تألیف آن را بیان کرده است. فریدزاده در این بخش با بیانی بسیار ساده و کلاسیک به ارائه اصول ابتدایی ساختاردهی به قصه و جایگاه آن در نوشتن نمایشنامه، چگونگی پرورش فضای داستانی، تلفیق نور و موسیقی برای ارائه بهتر آن، بداههگویی و سایر تکنیکهایی که برای ساختاردهی مطلوب به نمایشنامه مورد نیاز است را عنوان کرده و تمرینها و مثالهایی نیز برای خلق هر یک از این موقعیتها ارائه داده است. وی همچنین در ادامه به موضوع تحلیل اثر نمایشی نیز وارد شده است و در کنار آن موضوعاتی مانند اجرا و عناصر موثر در بازیگری یک نمایشنامه از جمله تمرینهای بدنی و تمرکز را مورد توجه قرار داده است. کارگردانی، طراحی حرکات به روی صحنه، میزانسن، طراحی دکور، صدا و ریتم، موسیقی و ضرب و عوامل دیگر شکلدهی به نمایشنامه نیز در ادامه این کتاب مورد توجه جدی قرار گرفته است. وی در انتهای متن خود نیز از استانیسلاوسکی و برشت به عنوان دو سمبل نمایشنامهنویسی به عنوان پایلوت یاد کرده و سبک و سیاق و نگاه آنها به نمایشنامهنویسی، اجرا و کارگردانی را به صورت عملی و کارگاهی برای مخاطبان کتاب تشریح کرده است.