ما در عصر سرعت زندگی می کنیم. ما تلاش میکنیم تا کارآمدتر باشیم، هر دقیقه، هر ساعت و هر روز بیشتر را درگیر کنیم. از زمانی که انقلاب صنعتی جهان را به سمت دنده های بالا تغییر داد، فرقه سرعت ما را به نقطه شکست رساند. این حقایق را در نظر بگیرید: آمریکایی ها به طور متوسط هفتاد و دو دقیقه از هر روز را پشت فرمان خودرو می گذرانند، یک مدیر تجاری معمولی اکنون شصت و هشت ساعت در سال را به دلیل تعلیق از دست می دهد و بزرگسالان آمریکایی در حال حاضر به طور متوسط نیمی از آن را اختصاص می دهند. ساعتی در هفته برای عشق ورزیدن. وقتی در لبه خستگی زندگی می کنیم، بدن و ذهن خود به طور مداوم به ما یادآوری می کند که سرعت زندگی در حال چرخش خارج از کنترل است. در ستایش آهستگی تاریخچه رابطه فزاینده ما با زمان را ردیابی می کند و به پیامدهای زندگی در این فرهنگ شتاب یافته خلقت خودمان می پردازد. چرا همیشه اینقدر عجله داریم؟ درمان بیماری زمان چیست؟ آیا کاهش سرعت ممکن یا حتی مطلوب است؟ مردم در سرتاسر جهان با درک بهایی که برای سرعت بیامان میپردازیم، زمان خود را پس میگیرند و سرعت را کاهش میدهند - و در نتیجه زندگی شادتر، سالمتر و سازندهتری دارند. یک انقلاب آهسته در حال وقوع است.