رهبری عصبمحور یا نورولیدرشیپ، اصطلاحی است ناشی از نیاز به درک برتر برای تبدیل شدن به رهبران بهتر که با مطالعه و استفاده از دانش کارکرد مغز و مبتنی بر علوم اعصاب، پاسخ داده میشود تا بدین ترتیب رهبران موثر و بهتری در رهبری دیگران و خود باشیم. نورولیدرشیپ، بنیان عصبی شیوههای رهبری و مدیریت را بررسی میکند و یافتههایی از طیف وسیعی از منابع مختلف مانند: عصب شناسی اجتماعی، شناختی و عاطفی، علوم اعصاب شناختی، نوروبیولوژی و سایر عرصههای علوم اعصاب را گردآوری میکند. چند زمینه اساسی و مطالعاتی در رهبری عصبمحور وجود دارد که از جمله: تصمیمگیری و حل مسئله؛ انتظامبخشی عاطفی؛ همکاری و تأثیرگذاری بر دیگران؛ و تسهیل در امر تغییر را شامل میشود و هر یک از آنها میتواند دیدگاه علوم اعصاب را با مدلهای موجود و مسائل مشترک پشتیبان در هم آمیزد. بنابراین، با درک اینکه چگونه احساسات و هیجانات میتواند بر رفتار و سلامت، اعتماد به نفس و عزّت نفس ما تأثیر بگذارد، به ضرورت انتظامبخشی عواطف به شیوهی نیکوتر بیش از پیش پی میبریم. بدین ترتیب، با مطالعه رهبری عصبمحور، طیف وسیعی از فنون (و شناخت عمیقی از کارکرد عصبی در کنشگریها) را فرا میگیریم که میتواند در تعدیل اثرات منفیگرایانه و به کارگیری آنچه از ما رهبر بهتری را پدید میآورد، موثر واقع گردد. امید است با توسعه علمی برای آن نوع از رهبری که فیزیولوژی ذهن و مغز را در نظر میگیرد، دسترسی به یافتههای دانشی کارامد فراهم شود و در همین سیاق کتاب حاضر نیز که با رویکرد بسیار کاربردی و عملکردی آماده شده است در زمره منابع موثر قرار گیرد و برای رهبرانی که علاقهمند به توسعه شناختی قابلیتهای رهبری عصبمحور و بهبود روابط کاری و سازمانی خود و دیگران در این مسیر صحیح هستند و تمامی مخاطبان گرامی مفید واقع شود. منبع: حسام خضرایی