به نظر می رسد که آن و مارکو کونتی در زندگی همه چیز دارند: رابطه ای عاشقانه، خانه ای زیبا و فرزند دلبندشان، کورا. اما یک شب، زمانی که آن ها در خانه ی همسایه شان، مهمان هستند، جنایتی وحشتناک به وقوع می پیوندد. ابتدا همه انگشت اتهام را به سوی آن و مارکو می گیرند اما حقیقت، داستانی بسیار پیچیده تر از این ها است. کارآگاه راسباک می داند که این زوج آشفته، چیزی را از او پنهان می کنند. آن و مارکو هر دو خیلی زود درمی یابند که طرف مقابلشان، رازهایی سر به مهر دارد که برای سال ها نزد خود نگه داشته است. رمان زن همسایه، داستانی دلهره آور درباره ی فریب، دورویی و بی وفایی است که مخاطب را وادار می سازد که تا آخرین لحظه از این رمان، نفس خود را در سینه حبس نگه دارد.