عنوان اصلی رمان لالایی، «رو» است که در زبان ویتنامی به معنی رمان لالایی است و در فرانسوی، معنای رودی کوچک و همچنین، جریانی از اشک، خون و پول را به ذهن متبادر می کند. رمان لالایی، نوشته ی کیم توی، اثری ادبی و درخشان است: جریان زندگی بر روی جزر و مد های اضطراب و آشفتگی و کرانه های آرامش و آسودگی. این رمان با توصیفات واضح و روشن، دقت ریزبینانه و لطافت طبع کنایه آمیز خود، مخاطب را رهسپار سفری فراموش نشدنی می کند که از خانه های مجلل و باشکوه شهر سایگون شروع شده و در کمپی پرازدحام و گل آلود برای پناه جویان در مالزی، و بعد از آن، در زندگی ای جدید در ایالت کبک ادامه می یابد. شخصیت دختر جوان رمان لالایی، در کبک، آغوش باز جامعه ای جدید را حس کرده و تلاش می کند تا بخشی از رویای آمریکایی باشد. اما در بزرگسالی، زندگی روی بی رحم خود را دوباره به او نشان می دهد: او که حالا مادر دو پسر است، باید با بیماری اوتیسم فرزند کوچکترش مواجه شود. رمان لالایی، با حرکتی پیوسته از گذشته به حال و از تاریخ به خاطرات، به زندگی با همه ی عجایبش ارج می نهد: لحظات زیبا و احساسی، سنگدلی و اندوه، آسودگی و موقعیت های طنزآمیز.