"حقایق درباره ی لیلا دختر ادریس" فیلم نامه ای است از "بهرام بیضایی" که هرگز به فیلم تبدیل نشد. لیلای داستان، دختری است که از وضیعت زندگی خود و حیات در یک موقعیت تکراری به تنگ آمده است و تصمیم گرفته برای از بین بردن این ملال دست به کاری بزند. بهترین راهی که به ذهن لیلا خطور می کند، هجرت است. هجرت از آن محله ی پایین شهر که در آن بزرگ شده و پرورش یافته. همه او را می شناسند اما او هویتی ندارد و به خاطر هم نمی آورد که هرگز شناسنامه ای داشته است. حتی پس از از رجوع به ثبت احوال متوجه می شود که نامش در دفتر فوتی ها ثبت شده است. حال برای کشف "حقایق درباره ی لیلا دختر ادریس"، او قدم به مسیری می گذارد که بتواند هویت خود را بازیابد و اثبات کند. لیلا به محله ای جدید می رود و هر روز به دنبال شغل به این در و آن در می زند. دلال ملک به او اتاقی در یک آپارتمان اجاره داده که قبل از این فاحشه ای به نام اعظم در آن زندگی می کرده است. او که هر روز خسته از تلاش برای یافتن کار به اتاقش باز می گردد، در آنجا هم آسایش ندارد و مشتری های اعظم که همه جور آدمی در میانشان هست رو به رو می شود. از لات و گردن کلفت گرفته تا مردهای مست. آن ها مرتب لیلا را با اعظم اشتباه می کنند و او در جستجوی هویت حقیقی خودش، حالا با القای هویتی که از آن او نیست دست و پنجه نرم می کند. "بهرام بیضایی" با نقد فضاهای سیاه اجتماع و قضاوت های بیمارگونه، داستان "حقایق درباره ی لیلا دختر ادریس" را به رشته ی تحریر در آورده است.