رمان سالار مگس ها، از اولین نوبت انتشارش در سال 1954 تا کنون، جذابیت و اثرگذاری خود را حفظ کرده و با تصویر خشونت آمیز و شگفت انگیز خود از سرشت آدمی، در آتش بحث هایی داغ و جنجالی دمیده است. گرچه رمان سالار مگس ها، نظرات مساعدی از منتقدان دریافت کرد، ولی در زمان انتشار به صورت گسترده ای نادیده گرفته شد. اما خیلی زود ورق برگشت و این رمان به فرهنگی جریان ساز مبدل گشت و منتقدین و دانشجویان ادبی، آن را از نظر تأثیرگذاری بر مکاتب فکری و ادبیات مدرن با کتاب ناتور دشت، اثر جی.دی سلینجر، مقایسه کردند. هواپیمایی در یک جزیره ی دورافتاده سقوط می کند و تنها چند پسر نوجوان از این حادثه جان سالم به در می برند. همه ی این شخصیت ها[از سایمون پیشگو و رالف اخلاق گرا گرفته تا پیگی دوست داشتنی و جک خشن و خودخواه]سعی می کنند تا اوضاع را در شرایط سخت و گاهی اوقات وحشیانه ی دور و اطرافشان کنترل کنند. تلاش و تقلای این شخصیت ها در پیدا کردن راهی برای جان به در بردن در اجتماعی بی قانون و بدون نظمی مشخص، مخاطبین را به ارزیابی دوباره ی مفاهیمی از قبیل ساختار های سیاسی و اجتماعی جوامع و چارچوب های اخلاقی دعوت می کند. رمان، مخاطب را وادار می سازد تا جامعه، حکومت و قانون را به چالش بکشد و درباره ی لیاقت افراد در رسیدن به قدرت و نتایج آن، تأمل کند. رمان سالار مگس ها که اغلب با ناتور دشت مقایسه می شود، داستان درخشانی است درباره ی انسانیت از دست رفته.