"مجلس قربانی سنمار" نمایش نامه ای است از "بهرام بیضایی" که در روزگار نعمان یکم اتفاق می افتد و قرار است که او میزبان یزدگرد یکم، شاه ایران باشد. در پاسداشت و پذیرایی از شاه ایران، قرار است خورنقی ساخته شود و آن که وظیفه ی ساخت این خورنق را به عهده دارد، شخصی است به نام "سنمار". افسانه ی خورنق و "سنمار" پیش از این بارها در ادبیات فارسی مورد توجه نویسندگان و شاعران بوده و یکی از معروف ترین موارد، اشاره به این قصه در هفت پیکر نظامی گنجوی است؛ جایی که یزدگرد تصمیم می گیرد پسر نوزادش بهرام را که با نام "بهرام گور" می شناسیم، به نعمان بسپرد. در داستان نظامی، "سنمار" که معماری پرآوازه است از روم برای ساخت قصری که سزاوار بالیدن و خرامیدن شاهزاده در آن باشد، فرا خوانده می شود. در "مجلس قربانی سنمار" به قلم "بیضایی" خبری از بهرام نیست و علاوه بر ماجرای که نظامی نقل کرده، دختر نعمان هم در این داستان ایفای نقش می کند. بازه ی زمانی قصه ی "بیضایی" هم از نظامی کوتاه تر است اما جزییات متعددی به آن افزوده شده و با قلم گیرای نویسنده، شاهکاری در "مجلس قربانی سنمار" رو به روی خواننده قرار گرفته است. داستان از یک پیرنگ قوی برخوردار است و یک بازگویی قدرتمند از قصه ای کهن است. "مجلس قربانی سنمار" اثری قابل تامل است که به خوبی نشانگر تسلط "بهرام بیضایی" بر ادبیات کهن می باشد و به مفاهیم اندیشه برانگیزی همچون تقابل سنت با نوگرایی، میهن پرستی متعصبانه و هدف زندگی و رویکردی که در قبال آن پیش می گیریم، می پردازد.