کتاب کوه جادو، شاهکاری بی چون و چرا از توماس مان، برای اولین بار در سال 1924 انتشار یافت. داستان این رمان که در آسایشگاه مربوط به مبتلایان به بیماری سل در سال های قبل از شروع جنگ جهانی اول می گذرد، سبک های متعددی را شامل می شود: کلاسیک و در عین حال مدرنیستی، اثری تعلیمی و سنتی، یک کمدی رفتار، حکایتی از اروپای بورژوای پیش از جنگ و [شاید از همه مهم تر] کتابی ایده آل که با داستان مهیج و طوفانی خود، مخاطب را تنها نمی گذارد. این رمان به شکلی بسیار باورپذیر، بیماری را وضعیتی در ابتدا روحی و سپس جسمی نشان می دهد، گرچه مان در تصویرسازی جزئیات اعضای داخلی بدن به هیچ وجه کم نمی آورد. مهندسی جوان و ساده لوح به اسم هانس کاستورپ، به منظور ملاقات با عموزاده ی بیمار خود، خواکیم زیمسن، به آسایشگاه بین المللی برگوف در ارتفاعات کوه های آلپ سوئیس می رود. خود هانس در آن جا، مبتلا به بیماری سل تشخیص داده شده و سفری که قرار بود حداکثر چند هفته به طول بیانجامد، به اقامتی چند ماهه و سپس چندساله تبدیل می شود. اما در مورد این که چه قدر از ماجرای بیماری هانس حقیقی است، ابهامی دلهره آور وجود دارد. اگر همه ی این اتفاقات به نظرتان کمی ترسناک و ظالمانه به نظر می رسد، باید به شما بگوییم که کوه جادو اساسا رمانی کمدی است، البته رمانی کمدی که تاریک ترین موضوعات را هدف گرفته است.