زمانی که کتاب فرزند پنجم، رمان موفق لسینگ درباره ی پسری با ویژگی های ظاهری و رفتاری بسیار بدوی عرضه شد، به عنوان کاوشی تکان دهنده و به یادماندنی از مواجهه ی جامعه با نقص های یک انسان، خود را مطرح کرد. رمان بن در جهان، ادامه ای است بر داستان بن لووات، اما به شکلی متفاوت و متمایز نسبت به کتاب قبلی. بن از خانواده ی بریتانیایی و طبقه ی متوسط خود فرار کرده است؛ خانواده ای که نقص های ژنتیکی او را مایه ی سرافکندگی خود می دانست. بن اکنون هجده ساله است، اما با سینه و بازوهای بیش از اندازه بزرگ، بدن قوزدار و پرمو و چهره ی نه چندان دوستانه ی خود، در نظر مردم وحشت زده از دیدن او، به مردی سی و چند ساله می ماند. به شکل کنایه آمیزی، خود بن نیز از جامعه بسیار وحشت دارد. او که توانایی خواندن، استفاده از پول و درک ساده ترین موقعیت ها را ندارد، بسیار تنها، ناامید و مستأصل است. بن درمی یابد که برای جلوگیری از کشتن کسانی که عذابش می دهند، باید شعله های سوزان خشمش را تحت کنترل دربیاورد. اما با پیشروی داستان و طی اتفاقاتی تکان دهنده، تقریبا همه ی شخصیت ها به نوعی به او خیانت می کنند. فقط سه زن با او مهربان هستند: یکی از آن ها، سالخورده و بسیار مریض است و دو زن دیگر فاحشه هستند. افراد ثروتمند و پرقدرت از او سوءاستفاده می کنند، مانند دانشمندی آمریکایی که در شهر ریو دو ژانیرو به تحقیقات علمی مشغول است؛ مقصدی که بن، پس از طعمه شدن در عملیات قاچاق کوکائین در پاریس، توسط فیلمسازی ناموفق به آن منتقل شده است. به وضوح مشخص است که لسینگ در رمان بن در جهان، نخبگانی را هدف قرار داده است که به اسم خدمت به اعتلای هنر و علم، افراد عادی و بی دفاع را به استثمار خود درمی آورند.