جی. ام. کوتسی در رمان دشمن، دست به خلق دوباره ی ماجرای رابینسون کروزوئه زده و سرشت اغواکننده و تحمیل گر داستان سرایی را به رخ مخاطب کشیده است. سوزان بارتون که اخیرا در جزیره ای متروک گرفتار بوده، به سراغ نویسنده ای مشهور به نام دنیل فو می رود. سوزان از فو می خواهد تا داستان او و آشنایی اش با مردی مرموز را روایت کند؛ مردی به نام کروزو که در جزیره، ناجی، همراه، تعلیم دهنده و گاهی اوقات معشوق او بوده است. کروزو اکنون مرده و خدمت کارش، جمعه، توانایی صحبت کردن ندارد. سوزان تلاش می کند تا تصویری حقیقی از کروزو ارائه دهد اما بلندپروازی و آرمان گرایی اش، او را وادار می سازد تا قصه را آن طور که خودش دوست دارد، برای فو تعریف کند. رمان دشمن، با هوشمندی و دقتی موشکافانه، نقاط ژرف و تاریک ذهن بشر را مورد کنکاش قرار داده و بر تمایل ذهن بشر در تغییر واقعیات متمرکز است.