خانه و جهان که در ایالتی در منطقه ی بنگال در سال 1908 می گذرد، رمانی عاشقانه با مفاهیم روشن گرانه ی سیاسی است. شخصیت اصلی کتاب، بیمالا، تحت فشار وظایف خود نسبت به همسرش، نیخیل، و خواسته ها و دستورات رهبری تندرو به نام ساندیپ، به استیصال رسیده است. تلاش های بیمالا برای رفع استرس های حل نشدنی خانه و جهان، بازتاب دهنده ی مناقشه ی موجود در هند است و نتیجه ی تراژیک آن، از آشوبی خبر می دهد که منجر به جدایی و تقسیم ایالت پنجاب شد. کتاب، بیان گر نبرد ذهنی نویسنده ی اثر، رابیندرانات تاگور با خودش است؛ جدالی بین عقاید فرهنگی غربی و انقلابی علیه فرهنگ غرب. این دو ایده در دو شخصیت اصلی کتاب عینیت یافته اند: نیخیل، که فردی منطق گرا و مخالف خشونت است و ساندیپ، که به هیچ چیز، اجازه ی ایجاد مانع در راه رسیدن به اهدافش را نمی دهد. این دو آرمان متضاد، در درک تاریخ منطقه ی بنگال و مشکلات معاصرش، نقش مهمی ایفا می کنند.