کتال سیذارتا، رمانی کلاسیک درباره ی خودشناسی است که منبع الهام بسیاری از مخاطبان خود در سرتاسر دنیا شده است. رمان سیذارتا، با اشاراتی مستقیم و غیرمستقیم به حکایت روشن ضمیری بودا، داستان مردی جوان به نام سیذارتا را روایت می کند که برای یافتن خرد و نور ادراک، خانواده اش را ترک می گوید. سیذارتا صاحب یک پسر می شود اما این اتفاق، در مسیر او برای رسیدن به آرامش بی تأثیر بوده و خیلی زود، شهوت و حرص بر او مستولی می شود. او که در یأس و ناامیدی به سر می برد، به لب رودخانه ای رسیده و صدایی منحصربه فرد به گوشش می خورد. این صدا، نشان دهنده ی آغاز واقعی زندگی اوست: آغاز رنج، طردشدگی، آرامش و درنهایت، خرد. این آزمایش سخت، سیذارتا را از اوج شهوت رانی افراطی به اوج زهد و رسیدن به مقام فنا رهسپار می سازد. درنهایت، او درمی یابد که خرد، یاد دادنی نیست و به واسطه ی تجارب و تنازعات درونی خود فرد به دست می آید. رمان سیذارتا با بهره گیری از تحلیل های روانی و عرفان شرقی، بینشی بسیار نو و تأثیرگذار از انسان، فرهنگ و مسیر رنج آور خودشناسی-که به آرامش و صلح با خویشتن منجر می شود- به مخاطبان خود ارائه کرده است.