الیستر مک لاود با به کارگیری تمامی مهارت و استعداد کم نظیر خود، رمان غم های کوچک را به رشته ی تحریر درآورده است. این رمان، داستان یک خانواده ی بسیار وفادار و سنت هایی است که الگوی رفتاری آن ها را شکل می دهد. نسل هاست که از تبعید اجداد خانواده ی مک دونالد می گذرد اما آن ها همچنان با مشکلات به نظر تمام نشدنی و بی رحمی های زندگی دست و پنجه نرم می کنند. الکساندر، با وجود این که در کودکی به خاطر حادثه ای تلخ و ناگوار یتیم شد، در زندگی اش به موفقیت هایی رسیده است. برادر بزرگتر او، کالوم، معتاد به الکل و تقریبا بی چیز بوده و حادثه ی ناگوار دیگری به او نیز زخم زده است. اما الکساندر مانند همه ی اعضای خانواده اش به تاریخ خاندان خود می بالد و به خون در رگ هایش افتخار می کند. مخاطب از طریق داستان های جذاب[بسیار طنزآمیز و یا تراژیک]این خاندان، با امیدها و آرزوهای آنان آشنا می شود.