پاک جون دو، فرزند مادری گمشده[خواننده ای که پس از ربوده شدن به پیونگ یانگ برده شد]و پدری پرنفوذ و صاحب یک اردوگاه کار برای یتیمان است. او در این اردوگاه، با انتخاب این که کدام یتیم می تواند اول غذا بخورد و یا این که کدام یک مجبور به کار است، برای اولین بار طعم قدرت را می چشد. جان دو که با وفاداری و هوشیاری اش شناخته می شود، مورد توجه مقامات ارشد دولتی قرار گرفته و پس از پیشرفت در سلسله مراتب قدرت، پا به مسیری می گذارد که بازگشتی ندارد. جون دو که خود را «شهروند محقر بزرگترین ملت دنیا» می داند، تبدیل به آدم ربایی حرفه ای می شود که مجبور است برای زنده ماندن، دستورات مداما متغیر، خشونت های بی مورد و خواسته های عجیب و غریب مقامات ارشد کره ای را عملی کند. او که سخت ترین و مخوف ترین شرایط و وضعیت ها را تحمل کرده است، برای نجات بازیگر افسانه ای و معشوقه ی خود، سان مون، به مخالفت و مبارزه با کیم جونگ ایل، رهبر وقت کره ی شمالی، برمی خیزد.