همه او را همیشه «پسر استا» صدا زده اند. البته نداشتن نام، چندان هم بد نیست چرا که او و مادرش، چیزی بیش از رعیت هایی فقیر در انگلستان قرن چهاردهم نیستند. اما این پسر سیزده ساله که فکر می کرد هیچ چیز برای از دست دادن ندارد، در شرایطی به مراتب سخت تر گرفتار می شود-بدون خانه، خانواده و هرگونه متعلقات. قانون، او را که به اتهام جرمی مرتکب نشده تحت تعقیب است، «سر گرگ» اعلام می کند؛ بدین معنی که هر کسی اجازه دارد در صورت رویت، او را بکشد. با این شرایط، اگر او می خواهد که زنده بماند، باید خیلی سریع روستای کوچکش را ترک گوید. تمام چیزی که پسرک با خود خواهد برد، نامی تازه آشکار شده-کریسپین-و رمان صلیب سربی مادرش است. آوی، استاد بلامنازع داستان های نفسگیر و کاراکترهای قابل باور، تمام توان و استعداد کم نظیر خود در داستان سرایی را در جهانی قرون وسطایی به کار گرفته است.