دو سال از ماجرای مرگ مادر لاکی تریمبل در حادثه ی برق گرفتگی بعد از یک طوفان صحرایی مهیب می گذرد. از آن زمان، لاکی به همراه قیم فرانسوی اش، بریجیت، در مجموعه ای از یدک کش هایی به هم مرتبط زندگی کرده است. گرچه لاکی آرزو دارد روزی دانشمند بزرگی چون چارلز داروین بشود و تلاش می کند تا زندگی اش را مانند زندگی حشراتی که جمع می کند، نظم و ترتیب ببخشد، اما همیشه قدری نگران و مضطرب است. اگر بریجیت-همسر اول پدرش که فقط برای سپردن لاکی به مرکز نگهداری کودکان به کالیفرنیا آمده-به فرانسه ی عزیزتر از جانش برگردد و او را تنها بگذارد، چه اتفاقی برای لاکی خواهد افتاد؟ شاید جواب این سوال در قدرت برتر اسرارآمیزی نهفته باشد که اعضای برنامه های «دوازده گام» از آن سخن می گویند. لاکی صحبت های اعضای این برنامه ها را شنیده و به این فکر می کند که قدرت برتر خودش چیست؟ و کجا و چگونه می تواند به آن دست یابد؟