در اقیانوس آرام، جزیره ای به شکل ماهی بزرگی وجود دارد که انگار در دریا مشغول آفتاب گرفتن است. در پیرامون این جزیره، دلفین های آبی شنا می کنند، سمورهای دریایی به بازی مشغولند و فیل های آبی و پرندگان نیز به وفور یافت می شوند. روزگاری، بومیان هم در این جزیره زندگی می کردند؛ زمانی که آن ها جزیره را به مقصد شرق ترک کردند، دختری کم سن و سال در جزیره جا ماند. کتاب جزیره ی دلفین های آبی، داستان دختری بومی به نام کارانا را روایت می کند که سال ها به تنهایی در جزیره ای زندگی می کرده است. او در طی چندین سال، شاهد گذر فصل ها یکی پس از دیگری بود و انتظار کشتی ای را می کشید که او را با خود ببرد. اما کارانا در حین این انتظار، با ساختن سرپناه و سلاح، یافتن غذا و مبارزه با سگ های وحشی، خود را زنده نگه می داشت. رمان جزیره دلفین های آبی رنگ، نه تنها ماجراجویی عجیبی برای زنده ماندن، بلکه حکایتی درباره ی زیبایی های طبیعت و اکتشافات درونی است.