درک امروزهی ما از سینما، عمدتا متاثر از جریانهای غالب سینمای واقعگرا است که بر نحوهی ادراک و نحوهی تماشاگری ما نه تنها در نسبت با سینما، بلکه حتی در نسبت با امر واقع نیز اثر میگذارند. این جریانها، شیوهای از تماشاگری منفعلانه را بخ مخاطب تلقین میکنند؛ و این همان رویکردی است که در نظربات پسا-سینمایی مورد نقد جدی قرار میگیرد. با اثرپذیری تئاتر از سینما، التقاط هنر اجرا با فناوری و استفادهی روزافزون از ابزارهای سینمایی در آثار صحنهای، شاهد شیوهی نوینی از اجرای صحنهای هستیم که میتوان آن را اجرای التقاطی، چندرسانهای یا میانجیگرانه نامید. شماری از این آثار با استفاده از ابزارهای (تا پیش از این) سینمایی، به پرسش از سنتهای غالب سینمایی، سیاستهای ادراک پنهان در پس این آثار و نقد شیوههای تماشاگری پرداخته اند.