زندگی زنان مردان و بچههای دهکدهی درهی آسیاب خیلی معمولی و عادی بود. تا این که یک روز دستگاههای عجیب و غریبی به آن جا آمدند .فقط فشار یک دکمه کافی بود تا همه کارهای ساکنین دره اسیاب به طور کامل انجام شود و در اینجا بود که مردم یواش یواش رویاهایشان را از یاد بردند. همه؟... ابزار و دستگاههای مدرنی که امروزه در اختیارما هستند، مثل کتاب درهی آسیاب همهچیز را دگرگون کرده اند. امروزه بشر برای تهیه مایحتاج خود به انجام خیلی کارها دیگر نیاز ندارد. او احتیاج ندارد در خانه نان بپزد یا خودش لباسش را بدوزد. کافی است به نانوایی محل برود و تازهترین نان را بگیرد و… . این زندگی مدرن امروزه به مذاق بسیاری از ما خوشآیند است. اما اگر با دقت نگاه کنیم، یکی از دلایل مصرفگرایی در جوامع امروز، همین آماده بودن هرکالا یا خواستهای است که مایحتاج مارا تشکیل میدهد. شاید اگر برای بهدست آوردن آنها به مهارت دستهای خودمان نیاز بود، مصرف گرایی کاهش مییافت و زبالهی کمتری تولید میشد.اما روح کتاب درهی آسیاب فقط این نیست. بلکه کتاب دربارهی تأثیر زندگی مدرن و مصرفگرایی بر جنبهی مهمی از زندگی ماست؛ در دهکدهای سرو کله دستگاههای همهکارهی عجیب غریبی پیدا میشود. دستگاههایی که هر کاری از آنها ساخته است. کمکم مردم دهکده رویاهایشان را فراموش میکنند. آسیاب قدیمی و حتی بادی که آن را میچرخاند، از یاد میرود. اما در گوشهای از روستا یکی هست که هنوز رویاهایش را فراموش نکرده است. او آنا خیاط دهکده است.تلاش آنا شگفتانگیز است و میتواند به ما چیزهای زیادی را بیاموزد تا قدر رویاهایمان را بدانیم. شاید این داشتهی ذهنی بشری ثروت عظیمی باشد که روزی نجاتمان بدهد.تصاویر کتاب درهی آسیاب مانند داستانش خیالانگیز و زیباست. روحی که در رنگها و جزئیات این تصاویر جاریاست، خواننده را مجذوب خود میکند.