فکورترین انسانها اعتقاد داشتهاند که انسان بودن انسان به فکر است و انسان هرچه زندگی را بیشتر به فکر کردن بگذراند بهرۀ بیشتری از انسان بودن دارد و هرچه کمتر و کمتر به این فعالیت شریف مشغول باشد به دیگر همجنسان خود - که همان حیوانات عزیز باشند - نزدیک و نزدیکتر میشود. این اعتقاد، اگر حقیقت محض هم نباشد، دور از حقیقت نیست. اما واقعاً از میان حیوانات فقط انسان میتواند فکر کند؟ پاسخ مثبت دادن به این پرسش هم جهالت میخواهد هم جسارت؛ و نویسنده از اولی هرچه بخواهید دارد، از دومی نه. پدیدهای به اسم «فکر کردن»، و چیزی به اسم «فکر»، پیچیدهتر از آن (شده) است که بتوان بهسادگی حکمی دربارهاش صادر کرد. این طور که پیداست، حتی فعالیتی که بیش از هر فعالیت دیگری انسان را از همجنسانش متمایز میکند وجوهی حیوانی هم دارد؛ فکر کردن فقط حاصل جنبههای اختصاصی انسان نیست، بلکه وابسته به جنبههای مشترک او با سایر حیوانات نیز هست. حداکثر چیزی که عجالتاً میتوان جسارت کرد و گفت این است که برخی از گونههای فکر کردن اختصاص به انسان دارند و سایر حیوانات را به حریمشان راهی نیست. ولی کدام گونههای فکر کردن اختصاص به انسان دارند؟