قوم آستک به نام های مختلفی، از جمله تنوچکا، مکزیکا و کلوا نیز نامیده شده است، این قوم در سال 1168 میلادی از آستلان، سرزمینی افسانهای، به درۀ مکزیک آمد و کمتر از 5/1 قرن قلمروی خود را چنان توسعه داد که وسعت سرزمین بیش از وسعت کنونی کشور مکزیک شد. اینان و نیاکانشان معتقد بودند که نیروهای طبیعت، درست مانند بشر، اعمال خوب و بد میکنند. پس منطقی است که این عناصر را به مثابۀ خدایان یا خدابانوان مجسم کنند. پرسش آنان نیز شامل هدایا، نیایش و اجرای اعمال نمادینی میشد که موجب میگشت تا نیروهای الهی به نفع عموم وارد عمل شوند. آنها صدها خدا و خدابانو را میپرستیدند که هر یک از آنها بر یک یا چند فعالیت یا مظاهر طبیعت حاکم بود. خدایان کشاورزی بسیاری داشتند، زیرا فرهنگ آنها به شدت مبنای زراعی داشت و معتقد بودند که توان دنیا، فرآیندهایی که زندگی را امکان پذیر میسازد (مانند باران یا انرژی خورشیدی) و نیز سرنوشت بشر بسته به خواست خدایان است. بعضی از این خدایان نیکخواه و بعضی به شدت بدخواه بودند. این قوم معتقد بود که باید از اقتدار خدایان قدردانی کرد؛ پس برای آن کهاز فاجعههایی حذر کنند که بی تفاوتی خدایان را میتوانست به بار آورد، مراکز تشریفاتی عظیم برپا شد و آداب و اعمال مختلفی اجرا گشت و آنها به درگاه آن خدایان ارزشمندترین دارایی بشری، یعنی حیات وی را پیشکش کردند. در کتاب حاضر خدایان آستک معرفی شدهاند، از آن جمله میتوان به خدایان آتش، خدایان آب و باران، خدابانوی بهار و گوهریان، خدایان پولکه و خدایان مرگ اشاره کرد.