رولندز در کتاب شهرت، با اشاره به تفاوت میان شهرت سنتی و شهرت نوینی که او شهرت بادآورده مینامد، به ریشهیابی بیماریی میپردازد که چنين شهرتی یکی از نشانههای آن است. با بررسی مفاهیمی همچون «احترام» و «کیفیت»، که با شهرت همراه بودهاند، میکوشد تا علل این تحول را توضیح دهد و به زبانی ساده و طنزآلود به برخی از پرسشهای عمیق فلسفی و نيز مسئلههای روزمرۀ جامعۀ جديد پاسخ دهد: آیا فردگرایی که میوۀ روشنگری است با عینیتگرایی که ریشه در اندیشههای فیلسوفان یونان باستان دارد در تعارض است؟ آیا میتوان بین این دو به موازنهای مناسب دست یافت؟ چرا شهرت به افیون تودهها تبدیل شده است؟ آیا هدف نهایی فردگرایی زندگی سبکبار و فارغ از ارزشهاست؟ رابطۀ میان خودمختاری و خودشکوفایی چیست؟ آیا بنیادگرایان جزماندیش و انسانهای فارغ از ارزش، دو روی یک سکه نیستند؟ کتاب شهرت تلاشی برای پاسخگویی به چنین پرسشهایی است.