دلوز زیرکی لازم در تمیزدادن پروژه ی خود از یک تحریف آشکار را دارد. او به شدت خود را به آنچه واقعا نویسنده می گوید پایبند میداند و به «تغییر، ،لغزش جابه جایی و انتشارهای پنهان اندیشمند توجه می کند تا «کودکی به او بدهد که فرزند خودش ،باشد اما هیولامانند بیش از سی سال پس از بیان این اظهارات، اکنون دیگر دلوز هیولاهای کوچک بسیاری برای خود دارد؛ ری زامبی های بی ریشه متافیزیسین های سرگیجه،آور، زمین طبیعت گرایان پرجنب وجوش استعلایی گرایان مسحور شده و عاطفی گرایان پرشور هدف من در این کتاب این است که فرزند دیگری به او بدهم که در نام خانوادگی با او سهیم باشد: «دارک دلوز». روزی دلوز به یکی از دوستان اش گفت که یک کتاب ارزشمند» حداقل سه کارکرد دارد ،جدل ،بازیابی و آفرینندگی در نوشتن کتاب، نویسنده باید آشکار کند که (۱) پژوهشهای دیگر به خطا رفته اند؛ (۲) بصیرتی بنیادین مغفول مانده؛ و (۳) مفهومی جدید میتواند خلق شود. شما هر سهی این موارد را در این کتاب خواهید یافت اول علیه «معیار شادی» بحث کنم که این امر دلوز را همچون یک اندیشمند ساده لوح و آری گوی اتصال ستایش می کند دوم نیروی مخرب منفیت را با پرورش «نفرت از این جهان» احیاء میکنم و سوم توطئه ای از سوی اصطلاحات مخالف ارائه میکنم که از وظیفه ی شادی بخش آفرینش فاصله می گیرند.