کتاب جامعه فرسودگی،جامعه شفافیت ترجمه ای است از دو کتاب جامعه فرسودگی و جامعه شفافیت که بیونگ چول هان، فیلسوف نوظهور کره ای آلمانی، آن ها را به صورت دو کتاب مستقل در سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ نوشته است. دغدغۀ اصلی او روشن ساختن دگرگونی هایی است که در گذار از جامعۀ پساصنعتی به جامعۀ دیجیتال با آن ها روبه رو هستیم.بیونگ هال به دلیل دو ملیتی بودنش از بینش خاصی برخوردار است.از طرفی ازجامعه کره که مردمش تحت فشار کار سخت هستند صحبت میکند و از طرفی از کشوری غربی همچون آلمان که کشوری است مدرن که این مدرنیته بروی فرهنگش نیز تاثیر مستقیم گذاشته است.آثار بیونگ چول هان ترکیبی از مسائل ملموس و روزمره و دیدگاه ها و بصیرت های عمیق فلسفی اند، آثاری که در مدت کوتاهی به بیش از بیست زبان ترجمه شده و او را به یکی از مشهورترین فیلسوفان امروزی بدل ساخته است. کتاب ساختارشکن جامعه فرسودگی دربارۀ آسیب های اصلی زندگی در عصر دیجیتال است. به نظر هان، افسردگی، اختلال شخصیت مرزی، سندرم فرسودگی و نظایر آن ها صرفا عارضه هایی شخصی و روانی نیستند، بلکه برآمده از ساختار جامعۀ امروزی اند. کتاب جامعه شفافیت به چهرۀ دیگری از چنین جامعه ای نگاه می کند: دسترسی آزاد به اطلاعات در جامعۀ دیجیتال اهمیت ویژه ای دارد، اما آدم های این جامعه خود نیز تحت مشاهدۀ دائم هستند؛ هان توضیح می دهد که چگونه جامعۀ شفافیت مدار به جامعۀ کنترل محور تبدیل خواهد شد. متن زیر هم از زبان مترجم میباشد که به زبانی شیوا تر راجع به کتاب صحبت میکند:هر عصری، ابتلائات خاص خود، و به تبع آن اسطوره های خاص خود را دارد. افسردگی، ابتلاء آشنای دوران ماست. ولی بیونگ چول هان نشان مان می دهد ما بیش از آنکه به یک عارضۀ شخصی و روانی و شاید درمان پذیر مبتلا باشیم، بیش از آنکه افسرده باشیم، فرسوده ایم. او می گوید جامعۀ امروزی با همۀ اقتضائات خود، ساختاری فرساینده را بنا نهاده است که انسان (بماهو انسان) تاب تحملش را ندارد. «جامعۀ فرسوده» اسطوره ای را واکاوی می کند که بار تقصیر افسردگی را از دوش ساختار جامعه برمی دارد و گناهش را به گردن تک تک آدم ها می اندازد. یک اسطورۀ دیگر دوران ما هم شفافیت است. دوست نکته سنجی دارم که یک بار گفت: «لازمه ی دنیای امروز، شفافیت در معادلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که زمینه ی رسیدن به این مهم را ارتباطات نوین مهیا کرد.» و کمی بعد، با ظرافت همیشگی اش، حرفش را تکمیل کرد و نوشت: «فکر می کنم ... لازمۀ برخی معادلات اتفاقا عدم افشاء شدن است». جامعۀ شفافیت مدار شاید تأملی باشد بر همین درنگ پیرامون اسطورۀ «لزوم شفافیت».