در کتاب، علاوه بر داستان ((لبخند در پای نردبان)) اثر هنری میلر، مقدمه ای مفصل درباره هنری میلر از کارل شاپیرو، و در انتهای کتاب، نقد و تحلیل داستان یاد شده از مهدی ایران طلب به چاپ رسیده است. در این داستان، دلقکی به نام ((اگوست)) قدرت ایجاد خنده را در نزد تماشاگران سیرک از دست می دهد و ناگزیر مجبور به ترک سیرک می شود. اگوست مدتی گرفتار ناداری و بیکاری است. او سرانجام حاضر می شود با عنوان ((کارگر)) وارد سیرک شود و کارهایی نظیر نظافت و غذا دادن به حیوانات را برعهده بگیرد. یک روز که دلقکی به نام ((آنتوان)) با قد و قامتی شبیه خود اگوست مریض می شود مدیر سیرک از او می خواهد که به جای آنتوان بازی کند. اگوست که این بار با نام و نشانی دیگر به صحنه می رود با درخشش کم نظیر مورد استقبال تماشاگران واقع می شود و در واقع با نام ((آنتوان)) مشهور می گردد. اما آنتوان رو به مرگ است، از این رو مدیر سیرک از اگوست می خواهد که همچنان در نقش آنتوان به کار خود مشغول شود، در حالی که ...