مزرعه کوزه گر رمانی از آندره آ کامیلری است که در سال 2008 منتشر شد که در سال 2011 توسط استفان سرتارلی به انگلیسی ترجمه شد. این سیزدهمین رمان از مجموعه محبوب بین المللی بازرس مونتالبانو است. پس از یک رویای نگرانکننده، جایی که رئیسش بونتی آلدریگی با گریه به درگاه مونتالبانو میآید و التماس میکند که از مافیایی که قدرت سیاسی را گرفته و مافیوزو توتو رینا نخستوزیر شده است، پنهان شود و محافظت شود، بازرس توسط یک نفر از خواب بیدار میشود. کوبیدن کرکره پنجره به دیوار و کمی بعد با کوبیدن دیگری به در توسط کاتارلا که طبق معمول از پیدا شدن جسد خبر می دهد. بازرس و افرادش، از جمله میمی آژلو، معاون مونتالبانو، زیر یک بارندگی مداوم و بین عوامل مختلف، موفق میشوند جسد را که درون کیسهای تکهتکه شده و در مزرعهای از گل که توسط سفالگرها استفاده میشود، بیرون بیاورند. مونتالبانو در تلاش برای درک اینکه چه اتفاقی برای معاونش میافتد، متوجه میشود که میمی با زن دیگری به همسرش خیانت میکند و در مورد مشغول شدن به فعالیتهای پلیسی که او را تمام شب مشغول نگه میدارد دروغ میگوید. بنابراین بازرس از دوست سوئدیاش اینگرید کمک میگیرد و از او میخواهد تا میمی را دنبال کند و بفهمد که او چه میکند و زن دیگر کیست.