داستان در دوره تاریخی قاجار و حکومت محمدشاه و ناصرالدین شاه رخ می دهد. قهرمان اصلی داستان، دختری به نام افسانه است که از مهدعلیا، زن محمدشاه به دنیا می آید؛ اما با دسیسه دایی اش با پسری سیدزاده از عوام الناس جابه جا می شود تا پسر، ولیعهد شاه شود و دختر، دربه در احقاق حقوق خود و مهم تر از آن، واقعیت اصل و نسب خویش باشد. افسانه در جمال، اکمل و در کمال، افضل است و در سراسر ماجرای پرفراز و نشیب خود، خدمتگزاران مخلصی او را همراهی می کنند. عشقی جان سوز نیز در وجود او شعله می کشد. رمان، از سنخ رمان تاریخی است و اندکی چاشنی اجتماعی نیز دارد و سعی می کند نمایی کلی از زندگی مردمان در آن عصر به دست دهد. در کنار همین امر، بی آن که، انتقادی صریح و علنی از مناسبات پی بریزد؛ مخاطب را متوجه مظالم رایج برآمده از سنن نادرست اجتماعی، ستم های مشهود برخاسته از سلطنت مطلقه و ناامنی و بی ثباتی مست تر در زیست اجتماعی آن دوران نیز می کند.