در این کتاب جذاب از مجموعه داستان های فرانکلین، که از روی آن نمایش تلویزیونی نیز ساخته شده است، فرانکلین نمی تواند هیچ کاری را به درستی انجام دهد. او نمی تواند لبخند بر لبان خواهرش بیاورد، فراموش می کند که دوچرخه اش را کناری بگذارد، او به خاطر صحبت در کلاس سرزنش می شود و از همه مهم تر، به نظر می رسد که دوستانش هیچ اهمیتی به این وضع نمی دهند. تنها و سرخورده، "فرانکلین قهر می کند" و وسایل خود را جمع می کند و به دنبال یافتن خانواده و دوستان جدید می رود. اما وقتی قدم در این مسیر می گذارد، متوجه می شود که تنها خانواده و دوستانی که او واقعا می خواهد و دوستشان دارد، همان کسانی هستند که او تنهایشان گذاشته است. "فرانکلین قهر می کند" نوشته ی "شارون جنینگز" یکی از داستان های خوب این مجموعه است. در شروع قصه، اوضاع فرانکلین خیلی خوب نیست. به نظر می رسد همه چیز برای او بد پیش رفته است. بنابراین تصمیم می گیرد از این وضع فرار کند. در مسیری که راه می رود، شروع به فکر کردن و به خاطر آوردن تمام کارهایی که با والدینش، خواهر کوچکش، دوستانش و معلمش انجام داده، می کند و می فهمد که دیگر نمی خواهد فرار کند. این امر به کودک کمک می کند تا بفهمد که فقط به دلیل یک لحظه ی بد، یا یک صبح ناخوشایند و... نباید سرخورده شود و باید بداند که در نهایت همه چیز به خوبی پیش می رود. "فرانکلین قهر می کند" نوشته ی "شارون جنینگز" از طرحی استوار برخوردار است و علاوه بر این، تصاویر زیبای آن کودکان را بسیار سرگرم خواهد کرد.